باسمه تعالی

ضرورت و روش استفاده از مباحث تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه

کسی که دغدغه به ثمر رساندن زندگی‌اش را داشته باشد و به کار اساسی دست نزند، راستی چگونه زندگی می‌کند؟ و آن‌کس که می‌خواهد درست زندگی کند، چگونه به درست زندگی‌کردن خود مطمئن می‌شود؟ و آن‌کس که می‌خواهد به درست زندگی‌کردن مطمئن باشد، آیا راهی جز راهی که ائمه معصومین علیهم السلام نشان می‌دهند برای کل زندگی برمی‌گزیند؟ مگر نه این است که باید تمام لایه‌های روح را تغذیه کرد تا از کمال انسانی باز نمانیم؟ و مگر نه این است که هدایت‌کردن و سیر دادن هر لایه‌ای از ابعاد انسانی به سوی کمال، در ازاء ضایع نکردن لایه دیگری از روح انسانی ممکن است؟ راستی چه کسی جز قرآن و راهنمائی‌های ائمه معصومین علیهم السلام چنین سیری را می‌تواند بر روی ما بگشاید؟ در مباحث مطرح شده، همه‌ی همت آن است که از طریق قرآن و سخنان ائمه معصومین علیهم السلام؛
اولاً: ابعاد انسانی خود را بشناسیم و با شنیدن صدای هر بعدی، از دیگر ابعاد غافل نشویم.
ثانیاً: با تمام جدّیت خود را در علم و عمل در اختیار قرآن و ائمه معصومین علیهم السلام قرار دهیم، تا از ثمره لازمه زندگی محروم نمانیم.
آنچه در همه‌ی مباحث مورد توجه بوده، عبارت است از داشتن روح استمرار برای یافتن نکته‌ای عمیق‌تر از آنچه در ابتداء، هر انسانی می‌داند و لذا ارزش مباحث وقتی روشن می‌شود که خود را در دراز مدت در اختیار مباحث قرار دهیم تا طرحی برای تنظیم کل شخصیت خود دریابیم و قدمی فراتر از آنچه هستیم برداریم، و در یک کلمه دستمان را به مطالب بدهیم و بالا برویم، نه این که پای مطالب را بگیریم و پایین بکشیم.
برادر و خواهرم! باید با مباحث قرآن و نهج‌البلاغه زندگی کنی، چگونه است که زندگی کردن برای ما انتها ندارد و همواره در صدد به محتوا رساندن زندگانی هستیم، همین‌طور اُنس داشتن با قرآن و نهج‌البلاغه باید عین زندگی کردن باشد، تا ان‌شاءالله پس از مدت طولانی به چیزهایی نایل شویم که فقط آن کس که رسیده است می‌فهمد که ضرر نکرده است. عمده، دقت و استمرار است که نتیجه‌بخش است. اگر می‌خواهی این دشت طولانی را طی کنی، هفته‌ای یک جلسه از قرآن و یک جلسه از نهج‌البلاغه کافی است، و روی‌هم‌رفته بهتر است به ترتیب تاریخ طرح مباحث آن‌ها را پیگیری کنید. اگر بتوانید پس از مطالعه‌ی چند جلسه، یادداشت‌های خود را با دوستانتان مباحثه کنید نتیجه بیشتری می‌گیرید. وقتی پذیرفتید که راه‌های عمیق را اندیشه‌های عمیق می‌گشایند، و کسانی که می‌توانند عمیق بیندیشند اگر خود را با افکار عادی سرگرم کنند، به خود جفا کرده‌اند، پس به این نتیجه می‌رسید که نمی‌توان خود را از افکاری همچون ملاصدرا و امام خمینی و علامه طباطبایی رحمةالله‌علیهم» و آیت‌الله جوادی آملی حفظه‌الله» و امثالهم بی‌نیاز دانست و اگر به چنین تحلیلی رسیدید، باید عنایت داشته باشید که لازم است با مطالب مطرح شده که عموماً حاصل آثار دانشمندان فوق‌الذکر است، به عنوان درس برخورد کرد.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها